برزیلِ کارلو آنچلوتی؛ رؤیای شیرین یا ریسک بزرگ؟

به گزارش خبرگزاری تسنیم، تاریخ در برابر چشمان ما در حال رقم خوردن است. برای نخستین بار، تیم ملی فوتبال برزیل سکان هدایت خود را به دست یک مربی خارجی میسپارد و چه کسی؟ کارلو آنچلوتی؛ مردی که قرار است پس از پایان فصل جاری لالیگا از رئال مادرید جدا شده و هدایت سلسائو را بر عهده بگیرد.
روی کاغذ؛ پیوند آنچلوتی با تیم ملی برزیل آرمانی به نظر میرسد. او سابقهای درخشان در کار با ستارههای برزیلی دارد و مهارتی بینظیر در ایجاد تعادل میان انضباط حرفهای و روحیه کارناوالی فوتبال برزیل از خود نشان داده است. فهرستی از اسامی مانند کاکا، کافو، دیدا، وینیسیوس، رودریگو و کاسمیرو شاهدی بر این مدعاست اما در پس این ظاهر امیدوار کننده، چند نکته ظریف و مهم نیز وجود دارد که ممکن است رؤیای بازگشت برزیل به اوج را به چالش بکشد.
1. نخستین تجربه ملی در کارنامهای باشکوه
تجربه، همنام آنچلوتی است اما با تمام افتخاراتی که کارلتو در باشگاههای مختلف به دست آورده، او هیچگاه در سطح ملی مربیگری نکرده است. کار در تیم ملی با فضای باشگاهی کاملاً متفاوت است. دیگر خبری از کار روزانه با بازیکنان نیست. تنها چند روز در سال فرصت آمادهسازی وجود دارد. در این شرایط، آمادهسازی برای تورنمنتهایی چون جام جهانی یا کوپا آمریکا به مهارتی ویژه نیاز دارد؛ مهارتی که برخی مربیان، تخصصشان را در همین عرصه یافتهاند. برای آنچلوتی، این قلمرو ناشناخته است.
جای تحسین دارد که مردی در این سن و با این سابقه، همچنان در پی تجربههای تازه است اما نمیتوان با اطمینان گفت که این تجربه تازه، تجربهای موفق خواهد بود.
2. پرواز جوجه از لانه
سالهاست که داویده، پسر کارلو، همراه همیشگی او در کادر فنی است. برخی معتقدند که او نه تنها دستیار، بلکه مغز متفکر پشت صحنه تاکتیکی پدرش بوده است. داویده حالا 35 سال دارد و زمزمههایی درباره جدایی او از پدر برای آغاز دوران سرمربیگریاش شنیده میشود. باشگاه کومو، یکی از گزینههای جدی داویده است.
اگر داویده جدا شود؛ کارلتو باید نه تنها یک دستیار، بلکه شریک فکری و تاکتیکی خود را نیز جایگزین کند. چالشی جدی، مخصوصاً برای مربیای که بیش از یک دهه با فرزندش کار کرده است. اگر داویده به تیم ملی برزیل نپیوندد، این فقدان میتواند ضربهای مهم به ساختار فنی کارلو وارد کند.
3. فشار، غرور ملی و مسئولیتی تاریخی
کارلو عادت دارد با فشار کنار بیاید اما فشار رسانهای و مردمی در برزیل از جنس دیگری است. سلسائو، خط قرمز ملت است؛ مقدسترین جایگاه در فوتبالشان.
از سال 2002 تاکنون برزیل قهرمان جهان نشده. مربیان بسیاری آمدند و رفتند؛ اسکولاری، دونگا، تیته و دیگران. پس از تیته، دوران تاریکی بر تیم حاکم شده است. حالا همه چشمها به کارلتو دوخته شده، کسی که برزیلیها برای جداییاش از رئال مادرید بیش از اندازه معمول صبر کردند.
موضوع اصلی این است؛ با این حجم از انتظار و امید، بار مسئولیت بر شانههای کارلتو سنگینتر از همیشه خواهد بود. این بار نه تنها فنی، بلکه احساسی و ملی است.
4. ستارههای بیجام
آنچلوتی متخصص کار با تیمهای بزرگ است اما آیا برزیل امروز تیمی بزرگ است یا فقط نامی بزرگ دارد؟
وینیسیوس، رودریگو، رافینیا، آلیسون، مارکینیوش، گابریل و … همه بازیکنان توانمندی هستند اما تقریباً هیچکدام تجربه قهرمانی با تیم ملی را ندارند. پیروزی بزرگ اخیر سلسائو به کوپا آمریکای 2019 برمیگردد. از آن نسل، تنها مارکینیوش و الکس ساندرو باقی ماندهاند. در نسل فعلی، بازیکنانی هستند که در سطح باشگاهی قهرمانیهای بزرگی داشتهاند اما در تیم ملی، طعم پیروزی را نچشیدهاند.
آنچلوتی در پی احیای «برندهها»ست؛ شایعاتی از تماس او با نیمار و کاسمیرو خبر میدهد. بازیکنانی که میدانند چگونه در تیم ملی پیروز شوند اما آیا حضور آنها کافی خواهد بود؟
اتحاد برزیل و آنچلوتی پروژهای جذاب، بلندپروازانه و البته پرریسک است. مربیای که استاد ایجاد هماهنگی است، حالا باید در فضایی متفاوت با بازیکنانی بیتجربه در سطح ملی، در محیطی مملو از فشار و انتظارات، جادوی خود را تکرار کند.
آیا کارلتو از پس این چالش برمیآید؟ زمان پاسخ خواهد داد اما مسیر آسانی در پیش نیست.
انتهای پیام/